مقدمه
شیوههای تبلیغات انتخاباتی حامیان كاندیدای مطرح دوم خرداد و حوادث و ناآرامیهای پس از آن در تهران و برخی شهرهای بزرگ كشور در اعتراض به نتایج بدست آمده از انتخابات، ناخودآگاه یادآور انقلابهای مخملی انجام شده چند سال گذشته در كشورهای باقیمانده از بلوك پیشین شرق، یعنی چكسلواكی در سال 1989، صربستان طی دو مرحله در سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰، گرجستان در سال ۲۰۰۳، اوكراین در سال ۲۰۰۴ و قرقیزستان در سال ۲۰۰۵ است كه طی آن هیات حاكمه این كشورها جای خود را به حكومتهای طرفدار غرب و ایالات متحده آمریكا دادند.
انقلاب رنگی یا مخملی چیست؟
انقلابهای «رنگین» یا «مخملی» به تحولات و دگرگونیهای سیاسی و برخوردهای منفی بدون خونریزی مردمی با حكومتهایی اطلاق میشود كه میانه خوبی با غرب و در راس آن ایالات متحده ندارند و از نگاه غرب به عنوان حكومتهایی متعصب، دیكتاتور و خودرای شناخته میشوند. در تمامی این انقلابها، هدف روی كار آوردن دولت و اشخاصی است كه گزینه مناسبی برای پیگیری اهداف غرب هستند.
با مطالعه و بررسی انقلابهای مخملی انجام شده در كشورهای مختلف، میتوان ویژگیهای مشترك آنها را به شرح زیر بیان كرد:
1- طرح شعارهای دفاع از دموكراسی و آزادی
2- متهم كردن دولت به فساد مالی و سیاسی و ناكارآمد جلوه دادن آن
3- سیاهنمایی و بحرانی جلوه دادن اوضاع كشور در حوزههای مختلف
4- مشخص كردن ایام انتخابات به عنوان فرصتی برای ایجاد تغییر و سازماندهی هواداران برای پیروزی با یك رنگ و نماد خاص
5- برخورداری مخالفین از حمایتهای مالی، سیاسی و تبلیغاتی غرب
6- اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات و متهم نمودن دولت به تقلب گسترده و اعتراض به نتیجه آن از سوی مخالفین
7- فراخوان مردم به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی به صورت مسالمتآمیز با هدف ابطال انتخابات
8- دستیابی به قدرت سیاسی با پشتوانه اعتراضات مردمی و انجام تغییرات در حوزههای مختلف
ویژگیهای انقلاب نارنجی اوكراین
نكته قابل تامل در حوادث پس از انتخابات ایران، شباهتهای بسیار نزدیك این حوادث با انقلاب نارنجی سال 2004 اوكراین است كه به نظر میرسد در كنار الگوبرداری از سایر انقلابهای رنگین مشابه، الگوی اصلی حوادث اخیر ایران، انقلاب نارنجی سال 2004 اوكراین بوده است.
با پایان یافتن دوران ریاست جمهوری «كوچما» در سال 2004، رقابت برای تصدی كرسی ریاست جمهوری میان گروههای سیاسی اوكراین آغاز شد.
كوچما كه دیگر فرصتی برای شركت مجدد در عرصه رقابتهای انتخاباتی نداشت، «ویكتور یانوكوویچ» نخستوزیر وقت اوكراین كه تفكراتی موافق با دولت، شخص كوچما و در تضاد با غرب داشت، را به عنوان كاندیدای مورد حمایت خود در انتخابات ریاستجمهوری معرفی كرد.
در جناح مقابل نیز كاندیدای اصلی اپوزیسیون مخالف دولت و مورد حمایت غرب یعنی «ویكتور یوشچنكو» كه سابقه ریاست بانك مركزی اوكراین را در سوابق كاری خود داشت، وارد عرصه شد.
دور اول انتخابات، 31 اكتبر 2004 برگزار شد و در حالی كه رسانه های حامی یوشچنكو قبل از پایان شمارش آراء مدعی شدند براساس آمارهایی كه ناظران دادهاند وی پیروز انتخابات است، اما كمیته برگزاری انتخابات پس پایان شمارش آراء، ضمن گزارش نتیجه قطعی، به دور دوم كشیده شدن انتخابات را اعلام كرد.
در همین حال، دور دوم انتخابات روز 21 نوامبر 2004 در فضایی ملتهب و پرتنش برگزار شد. در این دور نیز رسانههای حامی یوشچنكو قبل از پایان شمارش آراء، وی را با 49 درصد در مقابل 45 درصد آرای یانوكوویچ، پیروز اعلام كردند، اما یك روز بعد، ویكتور یانوكوویچ از سوی ستاد مركزی انتخابات، به عنوان نامزد برنده معرفی شد.
آغاز درگیری و اغتشاشات خیابانی
در واكنش به این نتیجه و در راستای اجرای انقلاب نارنجی كه از ماهها قبل زمینه برای اجرای آن فراهم شده بود، طرفداران یوشچكنو در شهرهای غربی اوكراین و پایتخت، نسبت به اعلام نتایج، اعتراضات خود را آغاز كردند و نتایج انتخابات را بیاعتبار خوانده و خواستار ابطال و برگزاری مجدد انتخابات شدند.
به دنبال این حوادث و حضور مستمر معترضان در خیابانها و محاصره ساختمانهای دولتی كه تحت كنترل معترضان درآمده بود، مواضع رسمی نیز كمكم نرمتر شد تا اینكه در 7 دسامبر 2004، دادگاه عالی اوكراین رای به ابطال و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری داد.
پس از ابطال انتخابات، در روز 26 دسامبر، انتخابات با حضور 12 هزار ناظر بینالمللی برگزار شد كه طی آن، با جریانسازیهای صورت گرفته، یوشچنكو با 15 میلیون و 115 هزار و 712 رای و كسب 51 درصد آراء، برنده نهایی انتخابات معرفی شد و انقلاب نارنجی با موفقیت به نتیجه رسید.
حمایت آمریكا از اغتشاشات خیابانی در اوكراین
روزنامه "گاردین" در همان ایام طی مقالهای با عنوان "پشت پرده انقلاب نارنجی اوكراین" به قلم "میشل خوسودوفسكی" در مورد حمایتهای غرب از یوشچنكو نوشت: "ویكتور یوشچنكو نامزد اپوزیسیون در انتخابات ریاستجمهورى اوكراین قویاً از حمایت واشنگتن برخوردار است. او نه فقط از طرف صندوق بینالمللى پول و جامعه مالى بینالمللى حمایت میشود، بلكه از تأیید «بنیاد ملى براى دموكراسى»، «موسسه خانه آزادى» و «انستیتوى جامعه باز» متعلق به جورج سوروس نیز برخوردار
است."
در این راستا، واشنگتن حمایتهای خود را از یوشچنكو دریغ نكرد و تا پایان كار و به پیروزی رساندن وی، با او همراه بود.
پس از پیروزی انقلاب نارنجی، سناتور «مككین» آمریكایی اعلام كرد: "تمامی این حركت انقلابی مدیون اینترنت بود و این فعالان سیاسی بودند كه با استفاده از اینترنت، با مخالفان خود در تماس بوده و آنها را سازماندهی میكردند."
روزنامه "نیویوركتایمز" نیز از كمك 65 میلیارد دلاری آمریكا برای پیروزی انقلاب نارنجی اوكراین و روی كار آوردن یوشچنكو پرده برداشت.
در ادامه، با بررسی فیلم مستند 90 دقیقهای "انقلاب نارنجی اوكراین" ساخته "یورك زیمرمن" به بررسی تاكتیكها و روشهای به كار گرفته در انقلاب مخملی موفقیتآمیز اوكراین پرداخته و سپس این روشها و تاكتیكها را با اتفاقات اخیر پس از انتخابات ایران مورد مقایسه قرار میدهیم.
الف) مقایسه برنامههای ایام تبلیغات انتخابات اوكراین و انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران
1- الف) رفتارها و برنامههای ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اوكراین
1- انتخاب رنگ نارنجی به عنوان نماد: شال نارنجی یوشچنكو، نماد انقلاب مسالمتآمیز هوادارن وی و تغییر ساختار سیاسی اوكراین بود كه حامیان یوشچنكو در ایام تبلیغات انتخاباتی در تمامی صحنهها با پرچم، تیشرت، شال گردن، سربند، بازوبند، كلاه و عكسهای یوشچنكو با زمینه نارنجی حاضر میشدند.
2- برگزاری تجمعات طولانیمدت تبلیغاتی در خیابانها و مانور دادن با رنگهای نارنجی و سخنرانی یوشچنكو در این تجمعات
3- سیاهنمایی اقدامات دولت كوچما كه از كاندیداتوری رقیب یوشچنكو یعنی یانوكوویچ حمایت میكرد و بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصادی و سیاسی اوكراین و ناكارآمد جلوه دادن دولت.
4- متهم نمودن دولت اوكراین به خشونت، ترور مخالفان، فساد مالی، اداری و سیاسی
5- وارد كردن اتهام محكومیت قضایی و دروغگویی به یانوكوویچ.
6- تشكیك در سلامت انتخابات و اینكه چون دولت و برگزاركنندگان انتخابات، هم تفكر با یانووكویچ هستند احتمال تقلب بسیار بالاست.
7- القای پیروزی صددرصدی یوشچنكو در انتخابات: در این مورد یوشچنكو و اطرافیان وی همواره اعلام
میكردند كه اگر تقلبی در برگزاری انتخابات صورت نگیرد، وی حتماً پیروز خواهد شد.
8- اعتراض به حمایت رسانههای دولتی از یانوكوویچ و اعلام اینكه یوشچنكو از تبلیغات رسانهای دولتی
محروم است.
9- طراحی اقدام علیه یوشچنكو و انتشار خبر مسمومیت غذایی وی كه در افزایش محبوبیت و بالا رفتن آراء نقش قابل توجهی داشت.
10- اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات با پیروزی یوشچنكو قبل از شمارش آراء و تبریك پیروزی از سوی رسانههای خارجی و داخلی حامی وی: این رسانهها تنها ساعتی پس از پایان رایگیری اعلام كردند كه یوشچنكو، پیروز قطعی انتخابات شده است.
2- الف) رفتارها و برنامههای ایام تبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران
1- انتخاب رنگ سبز به عنوان نماد: ستاد مركزی كاندیدای مطرح اصلاحطلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری، رنگ سبز را به عنوان نماد تبلیغاتی خود معرفی كرد و این كاندیدا، در برنامههای تبلیغاتی خود همواره با شال گردن سبز در جلسات حاضر میشد و حامیانش نیز در این ایام و پس از آن، در تمامی صحنهها از تیشرت، مانتو، شال گردن، سربند، بازوبند، مچبند و عكسهای نامزد مورد علاقه خود با زمینه سبز استفاده میكردند.
2- برگزاری تجمعات مستمر و حضور روزانه و شبانه در خیابانها و میادین اصلی شهرهای بزرگ: در ایام تبلیغات، همواره شاهد حضور روزانه و شبانه هواداران كاندیدای اصلی اصلاح طلب با تیشرت، شال گردن، سربند، بازوبند و مچ بند سبز و عكسهای نامزد مورد علاقه خود در خیابانها و میادین اصلی شهرهای بزرگ كشور و به ویژه میادین و خیابانهای اصلی و مورد توجه تهران و همچنین مانورهایی در قالب زنجیرههای انسانی هواداران بودیم.
3- سیاهنمایی اقدامات دولت از سوی كاندیداهای اصلاحطلب و اطرافیان آنها در سخنرانیهای مختلف تبلیغاتی و بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصادی و سیاسی كشور و ناكارآمد جلوه دادن دولت: در ایام تبلیغات به كرات شاهد سیاهنمایی عملكرد دولت از سوی كاندیداهای اصلاحطلب و حامیان آنها در سخنرانیها، مناظرههای تلویزیونی، روزنامهها و سایتهای خبری حامی آنها بودیم و بارها اعلام كردند كه كشور در وضعیت بحرانی به سر میبرد و تداوم شرایط موجود، كشور را با خطر مواجه میكند. البته كاندیدای اصلی اصلاحات نیز بارها در سخنرانیهای مختلف خود، علت حضور در عرصه انتخابات پس
از 20 سال سكوت را، "احساس خطر" از تدوام وضع موجود اعلام كرد.
4- متهم نمودن دولت به تحجر و خشونت، برخورد با منتقدان و مخالفان، فساد مالی و اداری: زیر سوال بردن طرح امنیت اجتماعی و گشت ارشاد از سوی كاندیداهای اصلاحطلب و متهم كردن دولت به برخوردهای خشن با جوانان در قالب این طرح، وارد كردن اتهام برخورد با منتقدان و مخالفان دولت از طریق تعطیلی روزنامهها و سایتها و عدم اجازه نشر برخی كتابها، متهم كردن برخی اعضای كابینه دولت به رانتخواری و فساد مالی- كه نمونه بارز آن را در مناظرههای تلویزیونی احمدینژاد با نامزدهای اصلاح طلب مشاهده شد- و همچنین انتشار شبنامهها و تهیه نمودارهایی مبنی بر خویشاوندسالاری و پارتیبازی در كابینه دولت و ... از نمونههای برجسته وارد كردن این اتهامات به دولت بود.
5- وارد كردن اتهام دروغگویی به دولت و رئیسجمهور: كاندیدای مطرح جریان اصلاحات، بارها و بارها اتهام دروغگویی را به رئیسجمهور و دولت و اینكه این دولت، آمارهای غلط و كذب به مردم ارائه میدهد را در گفتوگوها و مناظرههای تلویزیونی خود مطرح كرد و هواداران وی نیز در تجمعات، همواره پوسترهایی با عناوین" دروغ ممنوع"، "خستهایم از دروغ" و... بالای سر میبردند و شعار "دروغگو، دروغگو" سر میدادند.
6- القای از بین رفتن وجهه بینالمللی ایران بر اثر سیاستهای دولت: در ایام تبلیغات، در سخنرانیهای مختلف از سوی كاندیداهای اصلاحطلب و اعضای ستادهای آنها، چندین بار اعلام شد كه سیاست خارجی دولت ضعیف بوده و این دولت به تنش با كشورهای دیگر دامن زده و بر اثر سیاستهای آن، روابط ما تنها به چند كشور فقیر و ضعیف آفریقایی، آسیایی و آمریكای لاتین محدود شده و حتی كاندیدای برجسته اصلاح طلب، در مناظره خود با احمدینژاد اعلام كرد كه "ملت ما در جهان، خوار شده است".
7- تشكیك در سلامت انتخابات و القای بیاعتمادی نسبت به برگزاركنندگان و مطرح كردن احتمال انجام تقلب: این بخش بسیار مورد تاكید كاندیداهای اصلاح طلب و حامیان آنها در روزهای تبلیغات بود و در اكثر سخنرانیهای خود از این مسئله ابراز نگرانی میكردند كه چون برگزاركنندگان انتخابات همه از یك تفكر و نزدیك به تفكر احمدینژاد هستند بنابراین احتمال تقلب بسیار بالاست و در همین ارتباط هم پیشنهاد "حضور ناظران بینالمللی برای برگزاری انتخابات" از سوی یكی از اطرافیان آنها ارائه شد و در همین ارتباط، كمیتهای به نام صیانت از آراء نیز تشكیل شد. در همین حال هواداران نامزد اصلی اصلاح طلب نیز در تجمعات شبانه و روزانه خود در میادین و خیابانها همواره شعارهایی همچون" اگر تقلب بشه / ایران قیامت میشه"، " اگر تقلب نشه / ... اول میشه" و... سر میدادند و شایعاتی هم در قالب پیامك درباره " استفاده از خودكارها با جوهر پاكشونده در حوزههای اخذ رای"، " لزوم رای ندادن در مساجد" و ... انتشار داده میشد.
8- القای پیروزی صددرصدی كاندیدای مطرح جریان اصلاحات در انتخابات: اطرافیان این نامزد اصلاح طلب همواره اعلام میكردند كه اگر تقلبی در برگزاری انتخابات صورت نگیرد وی حتماً پیروز خواهد شد و تاكید آنها بر این مسئله، تكیه بر نظرسنجیهایی بود كه موسسههای حامی وی انجام داده بودند.
9- اعتراض به صداوسیما و متهم كردن آن به حمایت از احمدینژاد: در روزهای تبلیغات انتخابات بارها و بارها نامزدهای اصلاح طلب نسبت به عملكرد صداوسیما اعتراض كرده و روزنامهها و رسانههای حامی آنها نیز صداوسیما را طرفدار احمدینژاد معرفی كردند و نامهای هم از سوی آنها در اعتراض به عملكرد صداوسیما به ضرغامی رئیس این سازمان نوشته شد.
10- اصلاحات خون میخواهد!: یكی از تئوریسینهای جریان اصلاحات در نشست محرمانه با اعضای این جریان گفته بود اصلاحات به پیروزی نمیرسد مگر اینكه در این راه خون ریخته شود. عضو دیگر این جریان تاكید كرده بود كه انتخابات این جریان باید "پاكستانیزه" شود؛ یعنی بینظیر بوتویی باید ترور شود تا آصفعلی زرداری به پیروزی برسد.
بررسی وقایع سال 2004 اوكراین نشان میدهد كه مظلومنمایی همان اتفاقی بوده است كه در انقلاب اوكراین با مسموم شدن ناقص یوشچنكو صورت گرفت. در ایران نیز برخی اخبار غیررسمی حاكی از تلاش برای ترور ناكام و نمایشی نزدیكان مطرح كاندیداهای اصلاحات بود.
11- اعلام پیروزی زودهنگام از سوی كاندیدای اصلی جریان اصلاحات قبل از پایان شمارش آراء: در شب برگزاری انتخابات و در حالی كه به واسطه تمدید زمان اخذ رای، رایگیری در ساعت 22 جمعه شب به پایان رسید، كاندیدای مطرح اصلاح طلب طی اطلاعیهای كه در ساعت 23 و 1 دقیقه و 54 ثانیه از سوی سایت"قلم نیوز" منتشر شد اعلام پیروزی كرد و در همان شب، نشست خبری خود را با خبرنگاران برای اعلام پیروزی خود نیز برگزار كرد. در همین حال، به فاصله دقایقی به پایان رایگیری، دو عضو جریان اصلاحات در مصاحبههایی با سایت قلمنیوز، از پیروزی "30 میلیونی" و یا پیروزی "60درصدی" براساس اطلاعات رسیده به آنها خبر دادند.
ب) مقایسه رفتارهای پس از انتخابات اوكراین و برنامه های پس از انتخابات 22 خرداد ایران در راستای عملیاتی شدن انقلاب مخملی
1- ب) برنامههای پس از انتخابات اوكراین در راستای عملیاتی شدن انقلاب نارنجی:
1- اعتراض به نتیجه انتخابات و دعوت از مردم برای حضور در خیابانها و میادین شهر و در ادامه برپا كردن چادر در میدان اصلی (میدان استقلال) شهر كیف.
2- اعتراض به نهادهای دولتی برگزاركننده انتخابات، متهم كردن آنها به تقلب و درخواست برای ابطال
انتخابات و رایگیری مجدد.
3- حضور یوشچنكو در تجمعات و سخنرانی در میان آنها و تاكید بر اعتراضات آرام و پرهیز از هرگونه خشونت در اعتراضات.
4- اعتراض به اینكه كمیته برگزاری انتخابات درهای مكان شمارش آراء را در لحظه شمارش،به روی ناظران انتخاباتی یوشچنكو بسته است.
5- حمایت گسترده رسانههای مورد حمایت غرب و آمریكا از جمله در قالب شبكههای تلویزیونی، رادیویی و سایتهای اینترنتی از معترضان و مخالفان و تحریك آنها برای ادامه اعتراضات.
6- انعكاس گسترده تحولات اوكراین توسط سیانان، بیبیسی و یورونیوز و هدایت افكار عمومی این كشور.
7- ادعای مخدوش شدن آراء یوشچنكو از سوی كمیته برگزاری انتخابات از طریق پاشیدن اسید بر روی آنها.
8- اعتراض به تمدید زمان رایگیری و القای اینكه در زمان پس از تمدید زمان رایگیری، آراء به نفع یانوكوویچ دستكاری شده است.
9- اعتراض به اعلام زودهنگام نتیجه آراء و اینكه چرا در حالی كه تنها یك سوم آراء شمارش شده، آراء یانوكوویچ 45 درصد اعلام شده است.
10- دعوت مستمر یوشچنكو از مردم برای ادامه اعتراضات به صورت مسالمتآمیز و پرهیز از خشونت تا رسیدن به نتیجه.
11- حضور مداوم و شبانهروزی در خیابانها و میادین شهر و اعلام اعتراض از طریق به صدا در آوردن بوق اتومبیلها و روشن كردن چراغهای آنها.
12- بر هم زدن نظم و امنیت عمومی و اشغال اماكن حكومتی و به تعطیلی كشاندن آنها.
13- درخواست از نیروهای نظامی و امنیتی برای همكاری با معترضان و عدم برخورد با آنها.
14- استفاده از چهرههای موسیقی و اجرای كنسرتهای با محتوای اشعار اعتراضی، برای حمایت از معترضان.
15- استفاده گسترده از تلفن همراه و ارسال پیامك برای دعوت از مردم به ادامه اعتراضات: به اعتقاد اكثر كارشناسان، استفاده از موبایل و پیامك برای اطلاعرسانی به مردم و دعوت از آنهابرای حضور در میادین و خیابانها، نقش اصلی را در موفقیت انقلاب نارنجی اوكراین داشت.
16- سردادن سرودهای نمادین در تجمعات.نگاهی به این اقدامات، برنامهها و تاكتیكهای انجام شده در انقلاب نارنجی اوكراین و مقایسه آن با وقایع پس از انتخابات ایران، نشان میدهد كه تشابهات زیادی بین این دو جریان وجود داشته است.
روایت رسانههای غربی از انتخابات ایران و هماهنگی با اصلاحطلبان
در همین ارتباط از همان آغاز كار تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دور دهم ایران و در حالی كه در دورههای گذشته، رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب خارج كشور و رسانههای غربی از تحریم انتخابات سخن میگفتند اما در این دور از انتخابات، با چرخش 180 درجهای از مواضع قبلی خود، نهتنها از تحریم انتخابات سخن نگفتند بلكه مردم را به صورت مستقیم و غیرمستقیم دعوت و تشویق به مشاركت كردند با این تفاوت كه همواره از مردم میخواستند به احمدینژاد رای ندهند.
این اقدام هماهنگ رسانههای بیگانه و ضدانقلاب و مواضع سیاستمداران غربی و آمریكایی ابتدا در محكوم نمودن انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور آینده و سپس حمایت از اصلاحطلبان و كاندیدای شاخص آنها و همچنین سخنان و مواضع كاندیداهای اصلاحطلب و اطرافیان آنها در ایام قبل از آغاز تبلیغات رسمی انتخابات و همچنین در ایام تبلیغات و اتفاقات پس از اعلام نتایج، همگی نشانههای تلاش دانسته یا نادانسته این جریان برای وقوع انقلاب مخملی در ایران است.
2- ب) برنامه های پس از انتخابات 22 خرداد ایران:
1- اعتراض به نتیجه انتخابات و دعوت مستمر از مردم برای ساكت ننشستن و اعتراض: كاندیدای اصلی اصلاح طلبان پس از اعلام نتایج اولیه از سوی ستاد برگزاری انتخابات و در حالی كه پیروزی احمدینژاد با فاصلهای كه از سایر رقبا داشت قطعی شده بود، اعتراضات خود را به نتیجه انتخابات آغاز كرد و با انتشار بیانیههای پی در پی از مردم خواست تا ساكت ننشسته و اعتراضات آرام خود را ادامه دهند و چندین مورد، تجمع در میادین و خیابانها به دعوت ستاد وی برگزار شد.
2- اعتراض به شوراینگهبان و وزارتكشور، متهم كردن آنها به تقلب و درخواست برای ابطال انتخابات و رایگیری مجدد: در روزهای پس از انتخابات و حضور معترضان در خیابانها، بارها و بارها عملكرد وزارت كشور و شورای نگهبان از سوی كاندیداهای معترض اصلاحطلب زیر سوال رفت و در خیابانها هم شاهد سردادن شعارهایی علیه این دو نهاد بودیم. كاندیدای مطرح اصلاح طلب نیز در ادامه اعتراضات خود، طی نامهای به شورای نگهبان در روز 24 خرداد ماه "ابطال انتخابات" را خواستار شد.
3- حضور كاندیداهای معترض اصلاحطلب در تجمعات و سخنرانی در میان آنها: در تجمعات مختلفی كه پس از اعلام نتایج آراء انتخابات در اعتراض به این نتایج برگزار شد كاندیداهای معترض اصلاحطلب در چند مورد در تجمعات شركت كردند كه مهمترین آن، حضور آنها در جمع معترضان در خیابان آزادی و سخنرانی و حضور نامزد شكست خورده اصلاح طلب در میدان امام خمینی(ره) بود.
4- القای عدم اجازه به نماینده كاندیداها در ستاد انتخابات وزارت كشور برای حضور در زمان تجمیع آراء و كارشكنی وزارت كشور در ارائه كارت ناظران انتخاباتی نامزد مطرح اصلاحات: این مسئله در گزارش كمیته صیانت از آرای كاندیدای اصلی اصلاحات با این عبارت كه "در روز انتخابات نمایندگان نامزدها قادر به نزدیك شدن به اتاق تجمیع كلی آراء در ستاد انتخابات نشدند." مورد اشاره قرار گرفت و در سخنان اطرافیان كاندیداهای معترض نیز بارها و بارها به آن اشاره شد و در اعتراضات هفتگانهای هم كه نامزد شكست خورده اصلاح طلب به شورای نگهبان ارائه كرد یكی از موارد اعتراضی، "كارشكنی مسئولان فرمانداریها در ارائه كارت ناظران انتخاباتی" بود.
5- حمایت گسترده رسانههای غربی و آمریكایی در قالب شبكههای تلویزیونی، رادیویی و سایتهای اینترنتی از معترضان و تحریك آنها برای ادامه اعتراضات: در ایام ناآرامیهای تهران، حمایت رسانههای غربی از ناآرامیها و دعوت از مردم برای حضور در خیابانها و انعكاس گسترده تحولات ایران توسط سیانان، بیبیسی، VOA و ... در قالب پخش تصاویر و فیلم، كاملاً مشهود و بارز بود. البته در كنار این رسانهها، سایتهای یوتیوب، فیسبوك و توییتر نیز آخرین فیلمها و عكسها از ناآرامیها را در اختیار كاربران اینترنتی قرار میدادند.
7- القای تقلب در تعرفهها، وجود مهرهای اضافی و كمبود تعرفه حوزههای رایگیری: این مسئله در گزارش كمیته صیانت از آراء نامزد مطرح اصلاحات با بیان این نكته كه "براساس اعلام مسئولان ذیربط و تأیید برخی از اعضاء شورای نگهبان در تاریخ 21/3/88 یك روز قبل از انتخابات با میلیونها برگه تعرفه دیگر بدون شماره سریال در چاپخانه بانك مركزی چاپ شده است." مورد تاكید قرار گرفته و نامزد شكست خورده اصلاح طلب هم در نامه اعتراض هفتگانه خود به شورای نگهبان اعلام میكند كه "تعرفههای انتخاباتی در شعب اخذ رأی به خوبی توزیع نشده مانند شهرهای شیراز و تبریز".
8- اعتراض به محدود بودن زمان رأیگیری و اینكه چرا با توجه به حضور مردم در حوزههای اخذ رای، زمان رایگیری تا بعد از ساعت 22 تمدید نشده است: این مسئله به تفصیل در گزارش كمیته صیانت از آراء نامزد مطرح اصلاحات مورد اشاره قرار گرفته است.
9- اعتراض به اعلام زودهنگام نتایج آراء و نحوه اعلام نتایج: این مورد در نامه اعتراضات هفتگانه نامزد شكست خورده اصلاح طلب به شورای نگهبان با عنوان "قبل از تجمیع دستی آرا، نتایج اعلام شده" مورد اشاره واقع شده است و در ایام ناآرامیها هم تحلیلهای آماری در مورد نحوه اعلام نتایج از سوی صداوسیما، از سوی رسانههای حامی كاندیدای معترض ارائه میشد.
10- بیان اعتراض از طریق به صدا در آوردن بوق اتومبیلها و روشن كردن چراغهای آنها در تجمعات و فریاد اللهاكبرهای شبانه: در چند مورد از طریق سایتهای خبری حامیان كاندیدای معترض از مردم خواسته شد تا در ساعات خاصی از روز، چراغ خودروهای خود را به نشانه اعتراض روشن نگه دارند و در خیابانها هم در هنگام اعتراضات خیابانی، همیشه بوق ممتد اتومبیلها به صدا در میآمد. فریاد اللهاكبرهای شبانه نیز همواره در این ایام به گوش میرسید و تلویزیون صدای آمریكا نیز از رسانههایی بود كه از معترضان میخواست به اللهاكبرهای شبانه ادامه دهند.
11- بر هم زدن نظم و امنیت عمومی و وارد شدن خسارات جانی و مالی به مردم و بیتالمال: در ایام ناآرامیها، در جریان اعتراضات خیابانی در كنار سلب امنیت عمومی، خسارتهای مالی و جانی به بیتالمال و مردم وارد شد كه میزان خسارات مالی از سوی مراجع ذیربط، میلیاردی اعلام شد.
12- درخواست از نیروهای نظامی و امنیتی برای عدم برخورد با مردم: در تجمعات و اعتراضات مردمی كه در خیابانها و میادین، خصوصاً در تهران انجام میشد، بارها شعارهایی مبنی بر حمایت نیروی انتظامی از معترضان داده میشد و در چند بیانیه نامزد شكست خورده اصلاح طلب هم بر عدم برخورد نیروی انتظامی با معترضان تاكید شد. در بخشی از بیانیه شماره 2 این كاندیدا آمده است:" به عنوان یك علاقمند به نیروی انتظامی توصیه میكنم از برخورد خشن با حركتهای خودجوش مردم خودداری كند... قدرت نیروهای نظامی و انتظامی كشور ما همواره در وحدت آنها با مردم بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود."
13- حمایت چهرههای موسیقی ایرانی و خارجی از معترضان با خواندن ترانههای سیاسی: در همین ارتباط بیبیسی كه نقش فعالی در جوسازی علیه نظام و ناآرامیهای تهران داشت در همان ایام طی گزارشی با عنوان "موج موسیقی اعتراضی به نتایج انتخابات ایران" در این زمینه نوشت:" چهرههای مطرح موسیقی جهان مانند گروههای موسیقی راك U2 و ساماوایو، وایكلفجین، خواننده هائیتیتبار آمریكایی، جون بائز و جان بون جووی به همراه خواننده پاپ ایرانی اندی از یك سو و خوانندگان ایرانی چون گوگوش، محسن نامجو، گروه راك ایرانی هایپر نوا، آبجیز، رعنا فرحان و خوانندگان پاپ لسآنجلسی چون داریوش، ستار، كامران و هومن از سوی دیگر، هركدام به نوعی فضای عاطفی را برای ادامه اغتشاشات فراهم كردند. بسیاری از گروهها و خوانندههای خارجی به نشانه همبستگی، از شال و نوار و یا حتی پیراهن سبز استفاده كرده بودند. گروه U2 در استادیوم كامپ نوی بارسلون، بزرگترین استادیوم اروپا، ترانه معروف "یكشنبه خونین" خود را در همبستگی با معترضان با نوشتن اشعاری فارسی روی پرده سبز رنگ اجرا كرد كه چنین حمایتی از یك جریان معترض در كشورهای مخالف غرب، بینظیر است.
15- استفاده گسترده از تلفن همراه و ارسال پیامك برای دعوت از مردم به تجمعات: در ایام تبلیغات انتخاباتی، سیستم ارسال پیامك برای حضور در تجمعات تبلیغاتی خیابانی به خصوص از طریق خطوط ایرانسل كه در سطح گستردهای از سوی ستاد یكی از كاندیداها در میان حامیان وی توزیع شد، بسیار فعال بود. دامنه گستردگی استفاده از پیامك در پخش شایعات به حدی بود كه برای كنترل تبعات آن در ایام ناآرامیهای پس از انتخابات و جلوگیری از سوء استفادههای مشابه به جریان سال 2004 اوكراین، این سیستم تا مدتها قطع شد.
16- دعوت مكرر از مردم برای اعتراض مسالمتآمیز و پرهیز از خشونت: در اكثر بیانیهها و اطلاعیههای پی در پی كاندیدای شكست خورده اصلاحات خطاب به مردم در ایام ناآرامیها، همواره درخواست میشد تا به صورت مسالمتآمیز به اعتراضات ادامه داده و از هرگونه اقدام خشونتآمیزی خودداری شود.
17- تجمعات اعتراضآمیز در مقابل مراكز حكومتی: در ناآرامیهای اخیر تهران و شهرهای بزرگ
كشور شاهد تجمع معترضان در مقابل وزارت كشور در تهران و مراكز استانداری و فرمانداری و همچنین تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی در خیابان بهارستان بودیم.
اعتراف آمریكا به حمایت از سبزها برای براندازی نرم در ایران
نگاهی مقایسهای به این حوادث با انقلاب نارنجی اوكراین و مشابهتهایی كه مورد اشاره قرار گرفت، همه نشان از برنامهای از پیش طراحی شده برای اجرای انقلاب مخملی، از سوی عدهای افراطی و فرصتطلب با حمایتهای غرب و آمریكا داشت كه در این میان، بخشی از مردم هم نادانسته به عنوان ابزاری قرار گرفتند تا اهداف این پروژه را به پیش ببرند.
در جریان وقوع این اتفاقات، عدهای مطرح شدن مسئله تلاش برای اجرای انقلاب مخملی در ایران را به سخره گرفته و آن را توهم قلمداد میكردند در حالی كه علاوه بر انطباق و مشابهتهای قابل توجه این دو جریان، اظهارات مقامات دولتی و كارشناسان غربی و اعترافات عناصر بازداشت شده داخلی پس از این وقایع، صحت این ادعا را تایید كرد.
چند هفته پس از ناآرامیها، "پاول رابرتز" معاون اسبق وزارت خزانهداری آمریكا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریكایی "فارین پالیسی" از نقش واشنگتن در بروز و ظهور آشوبها و وقایع پس از انتخابات ایران و كمك مالی بنیاد ملی دموكراسی(NED) به حامیان موسوی برای راهاندازی انقلاب رنگی در جمهوری اسلامی پرده برداشت.
وی در این زمینه میگوید: "كنت تیمرمن رئیس بنیاد ملی دموكراسی، 11 ژوئن یعنی پیش از برگزاری انتخابات در ایران اعلام كرد كه صحبت از یك انقلاب سبز در ایران است. NED در طول دهه گذشته میلیونها دلار صرف گسترش انقلاب "رنگی" در كشورهایی چون اوكراین و صربستان كرده تا تكنیكهای ارتباطی و سازمانی مدرن را به كارگران آموزش دهد. اكنون نیز بخشی از این پول به دست حامیان موسوی كه مرتبط با سازمانهای غیردولتی در خارج از ایران هستند و NED بودجه آنها را تامین میكند، رسیده است."
وی در ادامه این مصاحبه در پاسخ به این سوال كه آیا موسوی از موضوع تلاش برای وقوع انقلاب مخملی آگاه بود؟ گفت: "من در مورد احتمال ارتباط مستقیم وی با گروههای مذكور هیچ اطلاعاتی در دست ندارم. "تیمرمن" كه كارش این است، باید بداند. اما اعتقاد ندارم كه موسوی و متحدان قدرتمندش از جمله رفسنجانی، قصدشان براندازی نظام بوده است."
از سوی دیگر، هل سی دال رئیس "مركز مطالعات سیاست خارجی داگلاس" و سارا آلیسون معاون"بخش مطالعات دفاعی و خارجی" بنیاد "هریتیج" طی یادداشتهایی در پایگاه اینترنتی این بنیاد، در همین ایام با اذعان به هدایت انقلابهای رنگین توسط آمریكا، به دلیل ناكامی در اجرای پروژه انقلاب مخملی در ایران به سبب استفاده كمتر از اینترنت در هدایت آشوبهای ایران، از اوباما انتقاد كردند.
الگوگیری از انقلاب نارنجی اوكراین
در همین حال در اعترافات اخیر متهمان پروژه انقلاب مخملی كه 4 جلسه دادگاه آن به صورت علنی برگزار شد و اخبار و اظهارات متهمان نیز به صورت گسترده در رسانه های مختلف داخلی و خارجی انتشار یافت به صورت صریح، به از پیش طراحی شدن حوادث اخیر و حركت آنها در راستای عملیاتی كردن سناریوی انقلاب مخملی در ایران اشاره شد.
به هرحال، با وجود الگوگیری از انقلاب نارنجی اوكراین و به كارگیری تاكتیكهای آن و همچنین حمایتهای گسترده عناصر بیگانه و داخلی از این جریان، این انقلاب مخملی نتوانست به نتیجه برسد.
هوشیاری مردم و تفكر دشمنستیزی و استقلالخواهی آنها، تدبیر و مدیریت توانمند مقام معظم رهبری در ورود به موقع به مسئله برای بیداری بخشیدن به مردم و بخش اعظمی از معترضان كه این حركات را صرفاً اعتراضاتی مدنی قلمداد میكردند، اقدامات اعتمادساز وزارتكشور و شوراینگهبان با ارائه آمار جزء به جزء صندوقهای اخذ رای و دعوت از كاندیداها و نمایندگان آنها برای حضور در بازشماری آراء، عدم ارائه سند قابل بررسی و واقعی مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات از سوی كاندیداهای معترض، ارزیابی اشتباه طراحان پروژه انقلاب مخملی و مقایسه غلط وضعیت سیاسی ایران با كشورهای اوكراین، صربستان، گرجستان و مهمتر از همه عدم استقبال اكثریت قریب به اتفاق مردم از این جریان بواسطه وفاداری و پایبندی به ارزشهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و رهبری، را میتوان عوامل اصلی ناكامی این سناریو دانست.
نظرات شما عزیزان: